هی غریبه!!!
تو چه میفهمی از من؟
از درد های من
قضاوتم نکن لطفاً...
شبگرد تنهاتنها |
من دلم می خواهد
خانه ای داشته باشم پُرٍ دوست کنج هر دیوارش دوست هایم بنشینند آرام گل بگو گل بشنو هر کسی می خواهد وارد خانه ی پرعشق و صفایم گردد یک سبد بوی گل سرخ به من هدیه کند شرط وارد گشتن ، شستشوی دلهاست شرط آن داشتن یک دل بی رنگ و ریاست بر درش برگ گلی می کوبم روی آن با قلم سبز بهار می نویسم ای یار خانه ی ما اینجاست تا که سهراب نپرسد دیگر خانه ی دوست کجاست....
جای من خالی است، جای من در عشق، جای من در لحظه های بی دریغ اولین دیدار، جای من در شوق تابستانی آن چشم، جای من در طعم لبخندی که از دریا سخن می گفت، جای من در گرمی دستی که با خورشید نسبت داشت، جای من خالی است، من کجا گم کرده ام آهنگ باران را ؟! من کجا از مهربانی چشم پوشیدم؟!
می شود برگشت، می شود برگشت و در خود جستجویی داشت، در کجا یک کودک دهساله در دلواپسی گم شد ؟! در کجا دست من و سیمان گره خوردند؟! می شود برگشت، تا دبستان راه کوتاهی است.... می شود از رد باران رفت، می شود با سادگی آمیخت، می شود کوچکتر از اینجا و اکنون شد..... می شود کیفی فراهم کرد، دفتری را می شود پر کرد از آیینه و خورشید، -در کتابی می شود روییدن خود را تماشا کرد، من بهار دیگری را دوست می دارم......
جای من خالی است، جای من در میز سوم ، در کنار پنجره خالی است، جای من در درس نقاشی، جای من در جمع کوکبها، جای من در چشمهای دختر خورشید، جای من در لحظه های ناب، جای من در نمره های بیست، جای من در زندگی خالی است...
می شود برگشت، اشتیاق چشم هایم را تماشا کن، می شود در سردی سرشاخه های باغ، جشن رویش را بیفروزیم... دوستی را می شود پرسید، چشمها را می شود آموخت، مهربانی کودکی تنهاست، مهربانی را بیاموزیم...
شب ... سکوت ... گریه ... تنهایی خط خطی های دوری تو ... اتاقی پر از مچاله های کاغذ درد من از خاطره هاست از لحظه های بی حضور دستهایت عشق فقط یک رویا نیست التهاب لحظه های دلواپسیت چگونه باور کنم چشمانت همرنگ پاییز است در امتداد لحظه های خاموش امروز چقدر بی قرارم چقدر دلتنگم این سیاهی تیرگی از غربت خورشید است ؟! کجا رفته ای ای همیشه با من کاش ساحل پایان نبود شب ... سکوت ... گریه ... تنهایی در بهت لحظه ای انتظار ... بی دریغ ... تو فقط دست تکان دادی از ضربه های شب دیگه نمیشکنم
وقتی که موهاتو میدی به دست باد اون لحظه من تورو دوست دارمت زیاد وقتیکه می خندی با لحن آرومت یا اخم های سردت با چشم مغرورت دیوونه میکنی من رو که عاشقم نزدیکتر بیا تا دورتر برم دستاتو برندار از روی گونه هام ببین تا دور میشی اشکای من میاد ببین تحملم برفتنت کمه این حس برای من شبیه مردنه هیچکس شبیه تو منونمیفهمه غریبه نه نگو غریبه بی رحمه تو از رقیب نگو که حالمو دیدی هرمردی غیر تو از من بی سهمه سلام دوستای گلم! چطورین؟ به افتخارم دس دس دس...اولین تاپیکمو بلخره بعد عمری زدم! و یه چیز باحال پیدا کردم... تبدیل اسم ایرانی به کره ای! مثلا: من متولد 1999/12/3 هستم. بعد از اون تو لیست دوم به ماه تولدم یعنی 12 نگاه کردم که میشه jong و بعدش تو لیست آخر هم به روز تولدم یعنی 3نگاه کردم که میشه ho پس میشه:kim-jong ho
شما هم به همین ترتیب نگاه کنین یادتون نره حتما حتما براساس سال و ماه و روز میلادی تاریخ تولدتون به لیست نگاه کنین!
فامیلی:آخرین شماره سال تولدتون * ۰: Kim نام میانی:ماه تولدتون * ۱: Tae نام: روز تولدتون * ۱: Min نظر یادتون نره! اینکه جدیدا سیگار می کشم خیلی بده
اما دلیلش خیلی بدتره
بعضیا فک می کنن با خیلیام
خیلیام فک می کنن با بعضیام
قشنگیش اینه که من موندم و تنهایی هام
مــــن را ببین.....
همچنان ایستاده ام...
کسی که فکر میکردی..می شکند بی تو
می شکند امثـــــــالی مثل تـــــــورا.... ***
مــــن حسودم...کسی ک مال منه،یعنی مال منه
مال خود خودم...هیچ احدی حق نداره نگاش کنه چشاشو از کاسه درمیارم..هیچ احدی حق نداره باهاش حرف بزنه خرخرشو میجوئم....هیچ احدی حق نداره بهش دس بزنه جفت دستاشو قلم میکنم مــــن حسودم کسی ک مال منه همه چیزش مال خودمه قلبش مغزش روحش حرفاش خنده هاش صداش دستاش حتی نفسهاش.... مــــن حســــودم...کسی ک مال منه حتی آرزوی داشتنشو ب احدی نمیدم آره من حسودم...
افتخارم میکنم ک حسودم همینه که هس من اگر عاشقانه می نویسم
نه عاشقم ، نه شکست خورده ام !
فقط می نویسم تا عـشـق یاد قلبم بماند ...
در این ژرفای دل کندن ها و عادت ها و هوس ها
فقط تمرین آدم بودن میکنم !
همین ... ! سال نو یعنی تو وقتی از در تو میای در سال قحطی عارفی غلامی دید که شادمان بود. گفت: چطور در چنین وضعی شادی میکنی؟ گفت: من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی برای او کار میکنم روزی مرا میدهد عارف گفت: "از خودم شرم دارم که یک غلام به اربابی با چند گوسفند توکل کرده و غم به دل راه نمیدهد و من خدایی دارم که مالک تمام دنیاست و نگران روزی خود هستم" ماهه من غصه نخور زندگی جذر و مد داره
همیشه یادت باشه ، اگه گدا دیدی هیچوقت تو دلت نگو راست میگه یا دروغ…بدم یا ندم…آدم خوبیه یا بدیه چشماتو ببند و کمکش کن تا وقتی رفتی گدایی پیش خدا خدام تو دلش این سوالا رو از خودش نپرسه چشماشو ببنده و بهت بده بــعــضــیــا هــم هــســتــن کــه بــاهــاتــن ، ولــی هــمــیــشــه بــا کــســای دیــگــه هــم گــرم مــی گــیــرن کــه اگــه بــا تــو بــه بــن بــســت خــوردن خــیــالــشــون راحــت بــاشــه کــوچــه ی بــعــدی یــکــی مــنــتــظــرشــون هــســت تــو قــانــون رفــاقــت بــه ایــنــا مــیــگــن : لــاشــی !! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دروغ بــگــو ؛ تــا بــاورت کــنــنــد...!! آب زیــر کــاهـ بــاش ؛ تــا بــهــت اعــتــمــاد کــنــنــد..!! بــی غــیــرت بــاش ؛ تــا آزادی حــس کــنــنــد..!! خــیــانــت هــایــشــان را بــبــیــن ؛ تــا آرام بــاشــنــد..!! خــالــی بــنــد بــاش ؛ تــا عــاشــقــت شــونــد..!! هــرچــه نــداری بــگــو دارم ؛ هــرچــی داری بــگــو بــهــتــریــنــش را دارم..!! اگــر ســادهـ ای ؛ اگــر راســت گــویــی ؛ اگــر بــا وفــایــی ... اگــر بــا غــیــرتــی ! اگــه یــکـ رنــگــی... هــمــیــشـه تــنـهــایـی..!! هــمــیــشـه تــنـها ! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ لــعــنــت بــهـ اون کــســی کــه... وقــتــی بــهــش مــحــبـت مــی کــنــی... خــیــال مــی کــنــه بــهــش احــتــیــاج داری... لــعــنــت بــهـ اونــی کــهـ بــهــتــریــن روزاتــو بــراش گــذاشــتــی و اون تــو بــدتــریــن روزا تــنــهــاتــ گــذاشــت... باز شب شد و من تنهایم ..
شبگردتنهای شبم مردتنهای شبم وجودم پرازدرده کسی منو نمی فهمه وقتی شب میاد به سراغم باز خاطرات عبورمیشن جلوچشمامشبگردشبم روزی خواهد رسید که دیگه نباشم شبگردتنهای شبم
کلبه ای می سازم پشت تنهایی شب زیر این سقف سیاه که به زیبایی دل تنهای تو باشد پنجره هایش از عشق سقفش از عطر بهار رنگ دیوار اتاقش گل یاس عکس لبخند تو را می کوبم روی ایوان حیاط تا که هر صبح اقاقی ها را از تو سرشار کنم همه ی دلخوشی ام بودن توست وچراغ شب تنهایی من نور چشمان تو است کاشکی در سبد احساسم شاخه ای مریم بود عطر آن را با عشق توشه راه گل قاصدکی می کردم که به تنهایی تو سربزند تو به من نزدیکی و خودت می دانی شبنم یخ زده چشمانم در زمستان سکوت گرمی دست تو را می طلبید شب در چشمان من است ... به سياهي چشمهايم نگاه کن! روز در چشمان من است .... به سفيدي چشمهايم نگاه کن! شب و روز در چشمان من است ... به چشمهاي من نگاه کن! چشم اگر فرو بندم جهاني در ظلمات فرو خواهد رفت!!!
ادامه مطلب سال نو یعنی تو وقتی از در تو میای امشب تمام عظمت هستی
در برابر عشق تعظیم می کند
زیرا می خواهد اولین برگی که از بلندی افتاد را
نظاره کند دلم برات تنگ شد امشب تا عکستو دیدم باریدم باز به یاده تو لعنتی که فراموشم کردی هرچقدر سعی کردم فراموش شی فراموش نشدی میدونی با اینکه جامو به همه میدی ولی من جاتو به کسی نمیدم عشقم راسی حلقمونو دیدم چقدر گریه کردم ی سوال دارم ازت وقتی داری حلقه دسش میکنی یاده منم میوفتی؟؟ وقتی بابا شدی یاده منم میوفتی؟؟ هی خدا بازم اشکام جاری شد خدا انقدر دوست دارم برگرده پیشم حاظرم جونم و بدم فقط پیشم باشه مهدی ای کاش یکی انقدر که من دوست دارم دوسم داشت نیدونی بهت حسودیم میشه که انقدر عاشقتم آنروز خعلی منتظر بودم اس بدی بزنگی ولی خبری ازت نشد فردا آزمون دارم ولی میرینم چون تو دیه نیستی لعنتی چرا عاشقم نیسب؟؟چرا گولم زدی؟؟ چرااااااااااااااااااااااا اااااااا؟؟ و سکوت و نبود تو من وغمو درد و قرص تـرکـت کـــرده ؟؟؟ شــب هـــا به یـــادش گـــــریه میـکنــــی؟! نـــاراحــــت نبـــاش .... یــــه روز تـو تنهــــا آرزوی زنــــدگیـش میشـــی!! ایــن بـــدتـــرین انتقـــامــــه ...!! میترسم از بعضی آدم ها... ﻓﺮﺩﺍ ﺑﯿﺮﺣﻤﺎﻧﻪ ﻗﻀﺎﻭﺗﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ!
ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻟﺒﺨﻨﺪﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ... ﺩﯾـﺮﻭﺯ ﯾِﮑــﯽ ﺑِﻬـﻢ ﮔُﻔﺘــ : ﺑـﺮﻭ ﺑِﻤﯿـــﺮ ... ﺧــﻮﺍﺳﺘـَﻢ ﺑﮕﯿــﺮﻡ ﻭ ﺑَﻐـﻠﺶ ﮐُﻨــﻢ ... ﻣُﺪَﺗﻬـﺂ ﺑــﻮﺩ ﮐَـﺴــﯽ ﻭﺁﺳَـﻢ ﻫَﻤﭽﯿــﻦ ... ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻗَﺸﻨﮕــﯽ ﻧَﮑــﺮﺩﻩ ﺑــﻮﺩ . میـــــخوام به سردی شــــبهام بخــــندم میــــــخوام به پوچی فــــــــــــــردام بخــــــندم وقتــــــــــــی می بینــــــــمت بـــــــا دیگــــــــــــــرونی تو اوج گــــــــــــــــــریه هام میــــــــــــــــخوام بخـــــــــــــــندم میـــــــــــــــــــــــخوام داد بـــــــــزنـــــــــــم تنهـــــــــــای تنهـــــــــــــام میــــــــــــــــــــخوام وقـــــــــــتی میــــــــــــــگم تنـــــــــــهام بخـــــــــــــــــــندم جنگل همه ی شب سوخت در صاعقه ی پاییز برگ است که می بارد! چشم تو نبیند کاش هیهات... نمی دانم این شعله که بر من زد خاکستر من دیگر ققنوس نخواهد زاد؟ تا نیمه چرا ای دوست! لاجرعه مرا سرکش مگذار به طوفانم چون دانه به خاکم بخش شاید که بهاری باز صور تو دمد برخیز بچه ها من تا 4یا 5 ماه دیگه نمیام دارم میرم مالزی به خدا میسپارمتون اگه بدی خوبی از من دیدین حلالم کنین دوستون دارم بوووووووووووووووس به خدا سپردمتون میسوزم از نگاهت همتای من کجایی شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو ادامه مطلب خدایا باز شب شد و من از پشت پنجره تنهایی خیره به آسمان سراغ ماه را از ستاره ها می گیرم ستاره ها چشمک زنان، گاه امیدی از ماه می دهند و گاه خود را به مه سایی می زنند! اما مگر ستاره ای می تواند ماه من شود! گریم از روی بیکاریسـ
خنده ی من اجباریسـ
درد اولم بیماریمهـ
تفریح من بی خوابیهـ
خدا پیشمه, پس پشتم گرمهـ
واسه همینه ک می گم خدا مردهـ کلبه ای می سازم پشت تنهایی شب زیر این سقف سیاه که به زیبایی دل تنهای تو باشد پنجره هایش از عشق سقفش از عطر بهار رنگ دیوار اتاقش گل یاس عکس لبخند تو را می کوبم روی ایوان حیاط تا که هر صبح اقاقی ها را از تو سرشار کنم همه ی دلخوشی ام بودن توست وچراغ شب تنهایی من نور چشمان تو است کاشکی در سبد احساسم شاخه ای مریم بود عطر آن را با عشق توشه راه گل قاصدکی می کردم که به تنهایی تو سربزند تو به من نزدیکی و خودت می دانی شبنم یخ زده چشمانم در زمستان سکوت گرمی دست تو را می طلبید زمین به مرد بودنت نیاز داره . . . مرد باش . مردونه حرف بزن . مردونه بخند . مردونه عشق بورز . . . مردونه گریه کن ، مردونه ببخش . . . مرد باش ، نه فقط باجسمت ، بانگاهت ، با احساست ، با آغوشت . . . مردباش و هیچوقت نامردی نکن مخصوصا برای کسی که به مردونگیت تکیه کرده و باورت کرده ، مرد باش . ﺩﺧﺘــــ ـــــــﺮ ﮐﻪ ﺑﺎﺷیـــــــــ
دوســـــ ــــــــــــ ــــــمــــــــ ﺩﺍﺭﯼ ؟
اگه از یاد تو رفتم اگه رفتی تو زدستم اگه یاد دیگرونی من هنوز عاشقت هستم با وجود اینکه گفتی دیگه قهری تاقیامت با تموم سادگیهام گفتم اما به سلامت شاید این خوابه که دیدم هر چی حرف از تو شنیدم قلب نابا ور من گفت من بههههههههههههههههه عشقم نرسیدم................ پیش از این نگفته بودی غیر من کسی رو داری تویه گریه و شادی سر روشونه هاش میذاریییییییی تورو بخشیدمو هرگز به یادت نمی یفتم برو زیبای عزیزم تو گرووونی من چهههههههههههههه مفتمممممممممم
نام زیبای تو را در کتیبه ای از جنس عاطفه حک خواهم کرد
و عکس قشنگت را در قابی از جنس عشق میگذارم تا همه بدانند تو سلطان جان من و فاتح دلم
هستی
سر میگذارم بر روی شانه های تو
نمیبینم زیبایی های دنیا را آنگاه که تویی زیبایی های دنیایم!
میکند!
یک عشقی!
آن خیره میشدم!
که مرور کردن به آن در آینده ای نزدیک دلها را شاد میکند!
تویی که در کنار تو بودن عاشقانه ترین لحظه ی زندگی ام است
آن دیروز را فراموش نمیکنم ، آنگاه که با توام هیچ روزی را فراموش نمیکنم ،
که همه آنها یکی از زیباترین روزهاست و شیرین ترین خاطره ها ، و گرم ترین
لحظه ها !
دلم پرواز میکند در آسمان قلبت ، میشنوم صدای تپشهای قلبت ، اوج میگیرم
تا محو شوم در آغوشت !
آغوش تو بخوابم!
حالا تو مجنونی و من لیلای تو ، همیشه میمانیم برای هم ، و میسازیم یک قصه
ی عاشقانه دیگر با هم !
فرداهایی که خواهد رسید! |
|
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir | rss ] |