شب ... سکوت ... گریه ... تنهایی

خط خطی های دوری تو ...

اتاقی پر از مچاله های کاغذ

درد من از خاطره هاست از لحظه های بی حضور دستهایت

عشق فقط یک رویا نیست التهاب لحظه های دلواپسیت

چگونه باور کنم چشمانت همرنگ پاییز است

در امتداد لحظه های خاموش امروز چقدر بی قرارم

چقدر دلتنگم

این سیاهی تیرگی از غربت خورشید است ؟!

کجا رفته ای ای همیشه با من کاش ساحل پایان نبود

شب ... سکوت ... گریه ... تنهایی

در بهت لحظه ای انتظار ... بی دریغ ...

تو فقط دست تکان دادی

[ دو شنبه 22 تير 1394برچسب:,

] [ 14:13 ] [ فرزاد ]

[ ]

 
از ضربه های شب دیگه نمیشکنم

وقتی که موهاتو میدی به دست باد

اون لحظه من تورو دوست دارمت زیاد

وقتیکه می خندی با لحن آرومت

یا اخم های سردت با چشم مغرورت

دیوونه میکنی من رو که عاشقم

نزدیکتر بیا تا دورتر برم

دستاتو برندار از روی گونه هام

ببین تا دور میشی اشکای من میاد

ببین تحملم برفتنت کمه

این حس برای من شبیه مردنه

هیچکس شبیه تو منونمیفهمه

غریبه نه نگو غریبه بی رحمه

تو از رقیب نگو که حالمو دیدی

هرمردی غیر تو از من بی سهمه

[ دو شنبه 22 تير 1394برچسب:,

] [ 13:59 ] [ فرزاد ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه