در انتهای هر سفر
در آیینه
دار و ندار خویش را مرور می کنم
این خاک تیره این زمین
پاپوش پای خسته ام
این سقف کوتاه آسمان
سرپوش چشم بسته ام
اما خدای دل
در آخرین سفر
در آیینه به جز دو بیکرانه کران
به جز زمین و آسمان
چیزی نمانده است
گم گشته ام ُ کجا
ندیده ای مرا ؟
نظرات شما عزیزان:
ــراے اینــ ـ کـه
هنـ ـ ـوز بــ ـه تــ ـ ـو فکـر مےکنـم
هنـ ـ ـوز نگـ ـ ـرانـتـ مےشـوم
هنـ ـ ـوز دلتنگـت مےشـوم و
هنـ ـ ـوز ♥دوسـتـتـ ـ ـ♥ دارم
از خــ ـ ودم متـــنـفّـ ـ ـرم !!
چـ ه کـ ـردے بـ ـا من
کـ ه ایـ ـن روزهـ ـا
تـ ـو را فقـ طـ بـ ه اندازه ے
یـ ـک اشتبـ ـاه میـشنـ ـاسـ ــم
پاسخ:mersi kheili ziba bod
هنـ ـ ـوز بــ ـه تــ ـ ـو فکـر مےکنـم
هنـ ـ ـوز نگـ ـ ـرانـتـ مےشـوم
هنـ ـ ـوز دلتنگـت مےشـوم و
هنـ ـ ـوز ♥دوسـتـتـ ـ ـ♥ دارم
از خــ ـ ودم متـــنـفّـ ـ ـرم !!
چـ ه کـ ـردے بـ ـا من
کـ ه ایـ ـن روزهـ ـا
تـ ـو را فقـ طـ بـ ه اندازه ے
یـ ـک اشتبـ ـاه میـشنـ ـاسـ ــم
پاسخ:mersi kheili ziba bod